ميمون هاي مشهور دنياي علم


 

نويسنده: مولود شاه کرمي




 

کانزي، کوکو، اليور و ... از مشهورترين ميمون هايي هستند که هوش آنها مورد آزمايش قرار گرفت
 

آيا مي دانيد در مطالعات علمي از چه حيواني بيشتر استفاده مي کنند؟ درست است که موش آزمايشگاهي از متداول ترين حيوانات براي آزمايش است؛ اما ميمون ها گونه ديگري از حيوانات هستند که از آنها در مطالعات علمي استفاده بسياري شده است. البته روي ميمون ها به صورت ديگري آزمايش هايي صورت گرفته است. مثلاً به آنها آموزش هاي خاصي داده مي شود تا به ميزان هوش آنها پي برده شود. يکي از جالب ترين جنبه هاي علم، مطالعه رفتار حيوانات و مقايسه آنها با رفتار انسان هاست.

کانزي
 

در دهه 1980 محققان دانشگاه شيکاگو انجام تحقيقات بر سر اينکه آيا شامپانزه ها زبان و حرکات انسان را متوجه مي شوند يا نه، آغاز کردند.
آنها براي اين کار، شامپانزه تربيت شده اي به نام ماتاها را انتخاب کردند؛ اما با گذشت سال ها هيچ نتيجه اي از اين آزمايش به دستشان نرسيد تا اينکه ماتاها اين ماده شامپانزه بچه اي به دنيا آورد. نام پسر ماتاها را کانزي گذاشتند.
هر روز کانزي همراه مادرش به اتاق آزمايش و يادگيري برده مي شد تا اينکه در سال 2002 محققان متوجه شدند کانزي قادر است با چهار صداي مختلف که هر يک نشانگر يک چيز بود، نياز خود را بيان کند. کانزي مي توانست موز، آبميوه، انگور و بله را با صداهاي مخصوص ادا کند.
همچنين طي آموزش هايي که کانزي تحت آن قرار گرفت، قادر به درک 2 تا 3 هزار کلمه انگليسي شد و حتي با کمک کلمات، با مربي خود ارتباط برقرار مي کرد. به اين ترتيب که براي گفتن هر کلمه کانزي يک دکمه خاصي را فشار مي داد و منظور خود را مي رساند.
جالب اينجاست در حالي که بيشتر آمريکايي ها استعداد يادگيري زبان دوم را ندارند، کانزي در حال يادگيري سومين زبان است.

هليون
 

در سال 1977، روان شناس آموزشي، مري جان ويلارد شروع به آموزش ميمون درختي زبر و زرنگي کرد تا به افراد ناتوان و معلول در کارهاي روزانه کمک کند.
دو سال بعد ويلارد اولين ميمون آموزش ديده خود را که هليون نام داشت، مورد آزمايش قرار داد. هليون به کمک شخصي به نام رابرت فاستر رفت و توانست مأموريت خود را با موفقيت به پايان برساند و از آن موقع آن دو نفر با يکديگر زندگي مي کنند.
فاستر با اشاره دست چيزي را که مي خواهد نشان مي دهد و هليون فوراً دستور او را اطاعت مي کند. بعضي از وظايف هليون عبارتند از مرتب کردن موهاي فاستر، قفل کردن در و روشن کردن استريو. همچنين هليون قادر است با جاروبرقي بسيار کوچک خانه را هم تميز کند. بعد از اينکه هليون ثابت کرد مي تواند کمک خوبي براي يک فرد معلول باشد، موسسه تعليم حيوانات، براي افراد معلول، 93 ميمون را در خدمت افراد ناتوان قرار داد.

نيم
 

يکي از تئوري هاي نوام چامسکي- زبان شناس- اين بود که فقط مغز انسان قادر به درک پيچيدگي هاي زباني است. از اين رو جانورشناسان از سراسر دنيا مشتاق شدند تا خلاف اين نظريه را ثابت کنند. در اواسط دهه 70، چند مربي شروع به آموزش زبان اشاره به شامپانزه اي به نام نيم کردند، اما شامپانزه فقط 125 کلمه ياد گرفت. هر چند نيم از اين آزمايش سربلند بيرون نيامد، اما کاملاً هم نااميد کننده نبود؛ چرا که نيم يک هنرمند بود او با مداد و ماژيک آثاري هنري اي را مي کشيد که از نظر منتقدان شبيه به نقاشي هاي کودکانه و سرشار از حس سرزندگي بود. او حتي گاهي اوقات با يک رنگ نقاشي مي کرد و بعد از يک هفته مداد رنگي را عوض مي کرد تا نقاشي اش از يکنواختي خارج شود. نيم در سال 2000، مرد و امروز 200 نقاشي اي را که در زمان زنده بودنش کشيده، مبلغ 25 هزار دلار ارزش دارد.

ديويد
 

تا چندي پيش محققان اطمينان داشتند که همه چيز را درباره تکامل کشف کرده اند. کاملاً روشن بود که انسان ها از نخستين پستانداران روي کره زمين باهوش تر هستند چون قادرند چيزهاي مختلف بسازند اما به نظر مي رسيد شامپانزه هاي مرکز تحقيقاتي گومبو استريم در تانزانيا با اين نظريه کاملاً مغايرت داشتند. در سال 1960 جين گودبال، در حال مطالعه رفتارهاي شامپانزه هاي مرکز بود که ناگهان متوجه حرکت عجيب و غريبي از سوي يکي از شامپانزه ها شد. يک شامپانزه نر براي اينکه بتواند موريانه شکار کند، چوب نازکي را داخل يک سوراخ مي کرد و بعد از چند دقيقه چوب را بيرون مي آورد و موريانه هاي چسبيده به آن را مي خورد. جين نام شامپانزه را ديويد گذاشت و او را زير نظر گرفت و مدتي بعد متوجه شد که او هميشه براي خوردن موريانه از اين روش استفاده مي کند. جالب تر اينکه، گاهي اوقات شامپانزه شاخه نازکي را انتخاب مي کند و برگ هايش را مي کند و بعد آن را براي شکار موريانه داخل سوراخ مي کند . مورد ديويد نخستين نمونه مستند از ساختن ابزار توسط غيرانسان بود که دنياي علم را متحول کرد.

اليور
 

اليور شامپانزه کچل و گوش تيزي بود. او روي دو پا راه مي رفت، از دستشويي استفاده مي کرد و عاشق تماشاي تلويزيون بود.
اليور بيشتر عمرش را در جشن ها و برنامه هاي تلويزيوني گذراند تا مردم را شاد و سرگرم کند.
اما در سال 1975 همه چيز برايش تغيير کرد. در اين سال، يک وکيل اهل منهتن ادعا کرد که اين شامپانزه بسيار شبيه انسان است و شايد حلقه گمشده بين انسان و حيوانات باشد.
از اين رو اليور را تحت آزمايش هاي مختلفي قرار داد تا نظريه خود را به اثبات برساند.
 
طبق آزمايشاتي که در ژاپن صورت گرفت اليور 47 کروموزوم داشت؛ يعني يک کروموزوم بيشتر از انسان و يک کروموزوم کمتر از شامپانزه.
اما اين موضوع از نظر محققان چيزي را ثابت نمي کرد و وقتي آزمايش هاي بعدي هم نتيجه اي نداد، رفته رفته اين موضوع به فراموشي سپرده شد تا اينکه در سال 1996 تحقيقات بر سر اليور دوباره آغاز شد.
اين بار آزمايشات دقيقي از اليور به عمل آمد و معلوم شد که او دقيقا 48 کروموزم دارد و يک شامپانزه است و به اين ترتيب معلوم شد که او حلقه گمشده نيست. اما دانشمندان عقيده داشتند که اليور يک شامپانزه نابغه بود.

کوکو
 

سال 1972 يکي از دانشجويان فارغ التحصيل دانشگاه استانفورد به نام فرانسيس پاترسون شروع به آموزش زبان اشاره آمريکايي به ماده گوريلي به نام کوکو کرد. تنها در عرض چند هفته کوکو قادر بود براي خوردن و آشاميدن از زبان اشاره استفاده کند. پس از آن، کوکو مشهور به نخستين ميمون سخنگو شد و هزار کلمه را به زبان اشاره ياد گرفت و قادر به فهميدن 2 هزار کلمه شد. آموزش هاي کوکو همچنان ادامه دارد اما در اين بين او گاهي اوقات در يادگيري برخي کلمات با مشکل مواجه است و دو کلمه را با يکديگر اشتباه مي گيرد.
کوکو از کار با کامپيوتر بسيار لذت مي برد تا جايي که در سال 1998 او به صورت آن لاين با کمک يک مترجم، موفق به پر کردن يکي از فرم هاي نظرسنجي عمومي شد. برخي از سوالات جالبي که کوکو به آنها پاسخ داد، از اين قرار بود که او چه حيوان خانگي اي را دوست دارد و کوکو پاسخ داد سگ.
همچنين وقتي از او پرسيده شد يک گوريل 140 کيلوگرمي چه دوست دارد، جواب «شيريني به من بدهيد» بود.

ديجيت، فرزند غول پيکر خانواده تيويليون
 

صاحب باغ وحش سنت مارتا بچه گوريلي را تا 13 سالگي در آپارتمانش بزرگ کرد.
ديجيت، گوريل عظيم الجثه اي است که با انسان ها زندگي مي کند. پدر و مادر ديجيت زياد شبيه او نيستند آنها خيلي کوچک تر از پسر عجيب و غريبشان هستند اما به هر حال او عضوي از خانواده تيويليون است.
پير تيويليون مالک باغ وحش سنت مارتا در ليون فرانسه است. چندين سال پيش او به همراه همسرش الن سرپرستي بچه گوريلي را پذيرفتند و نام او را ديجيت گذاشتند. مادر ديجيت قادر به شير دادن به فرزندش نبود و از اين رو آقا و خانم تيويليون او را از باغ وحش به آپارتمان خود آوردند.
آنها با شيشه شير به ديجيت غذا مي دادند و مراقبت از او کار شبانه روزي اين زوج شده بود. سال ها پشت سر هم سپري مي شد و برگ برگ آلبوم خانوادگي تيويليون پر از عکس هايي شد که با ديجيت گرفته بودند.
حالا 13 سال از آن موقع مي گذرد و ديجيت تبديل به يک گوريل 80 کيليويي شده است و ديگر آپارتماني که در آن بزرگ شده، برايش بسيار کوچک شده است.
براي همين مادر و پدر خوانده اش که وقت بازنشستگي شان رسيده تصميم گرفتند او را به باغ وحش برگردانند تا زندگي اي مثل گوريل داشته باشد تا يک انسان.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 102